سوال: بر اساس نبوتهای در مورد زمانهای آخر چه وقایعی قرار است اتفاق بیفتند؟
جواب: کتاب مقدس مطالب زیادی دربارة زمانهای آخر می گوید. تقریبا هر یک از کتابهای کتاب مقدس شامل نبوتی در مورد زمانهای آخر می باشد. جمع کردن همة این نبوتها و تنظیم کردن آنها مشکل است. در دنباله، خلاصه ای از آنچه کتاب مقدس می گوید در زمانهای آخر اتفاق می افتند بیان می شود.
مسیح همة ایمانداران با تولد تازه را در واقعه ای بنام ربوده شدن از روی زمین بر می دارد (1 تسالونیکیان 4 : 13-18، 1 قرنتیان 15 : 51-54). در حضور تخت داوری مسیح، این ایمانداران برای اعمال خوب و خدمت وفادارانه در زندگی زمینیشان پاداش می گیرند و یا بعلت عدم خدمت و اطاعت پاداش را از دست می دهند، اما زندگی ابدیشان را از دست نمی دهند (1 قرنتیان 3 : 11-15، 2 قرنتیان 5 : 10).
ضد مسیح (وحش) قدرت را بدست می گیرد و با قوم اسرائیل برای هفت سال قرارداد می بندد (دانیال 9 : 27). این هفت سال به "مصیبت عظیم" خوانده می شود. در دورة مصیبت عظیم، جنگهای سخت، قحطی، مرضها، و بلاهای آسمانی اتفاق می افتند. در مصیبت عظیم چهار اسب مکاشفه و هفت مهر، شیپور، و جام داوری ظاهر خواهند شد.
در نیمة هفت سال، ضد مسیح عهد صلح خود را با اسرائیل می شکند و بر علیه او جنگ می کند. ضد مسیح "مکروه ویرانی" را انجام می دهد و تصویری از خود در معبدی که در اورشلیم ساخته شده است می گذارد تا همه آنرا پرستش کنند (دانیال 9: 27، 2 تسالونیکیان 2 : 3-10). نیمة دوم مصیبت عظیم بنام "عذاب سخت" (مکاشفه 7 : 14) و "زمان تنگی یعقوب" (ارمیا 30 : 7) خوانده می شود.
در آخر هفت سال مصیبت عظیم، ضد مسیح دست به حمله ای نهایی به اورشلیم می زند، بنام جنگ حار مجدون. عیسی مسیح بر می گردد، لشگر ضد مسیح را نابود می کند، و آنها را به دریاچة آتش می افکند (مکاشفه 19 : 11-21). آنوقت مسیح شیطان را در چاهی برای هزار سال می بندد و حکومت زمینی خود را برای هزار سال شروع می کند (مکاشفه 20 : 1-6).
در آخر هزار سال، شیطان دوباره آزاد می شود، و آنوقت برای ابد به دریاچة آتش افکنده می شود (مکاشفه 20 : 7-10). بعد مسیح همة بی ایمانان را در جلوی تخت بزرگ سفید داوری می کند و همه را به دریاچة آـش می اندازد (مکاشفه 20 : 10-15). بعد مسیح آسمانی جدید، زمینی جدید و اورشلیمی جدید می آورد- یعنی محلی برای زندگی ابدی ایمانداران. آنوقت دیگر نه گناهی خواهد بود، و نه موت و ماتم و ناله ای (مکاشفه 21 : 22).
بر اساس نبوتهای در مورد زمانهای آخر چه وقایعی قرار است اتفاق بیفتند؟
سوال: علائم زمانهای آخر چیست؟
جواب: متی 24 :5-8 به ما علائم مهمی می دهد تا بتوانیم نزدیک شدن زمانهای آخر را تشخیص دهیم، "زانرو که بسا بنام من آمده خواهند گفت که من مسیح هستم و بسیاریرا گمراه خواهند کرد. و جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید زنهار مضطرب مشوید زیرا که وقوع این همه لازمست لیکن انتها هنوز نیست. زیرا قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند نمود و قحطیها و وباها و زلزله ها در جایها پدید آید." زیاد شدن مسیحان دروغین، زیاد شدن جنگها، مرض ها و بلاهای آسمانی-اینها علائم زمانهای آخر است. در این قسمت، با وجودیکه به ما هشدار داده شده است، اما نباید فریب بخوریم، چون این وقایع تازه شروع درد است و انتها هنوز نیامده است.
بعضی از مفسرین به هر زمین لرزه، هر واقعة سیاسی، و هر حمله ای به اسرائیل بعنوان علامت اینکه زمانهای آخر بزودی اتفاق می افتد، اشاره می کنند. در حالیکه ممکن است این وقایع نزدیک شدن زمانهای آخر را علامت بدهند، اما دلیل این نیست که زمانهای آخر رسیده است. پولس رسول هشدار می دهد که علامت زمانهای آخر ازدیاد تعالیم غلط است. "ولیکن روح سریحا می گوید که در زمان آخر بعضی از ایمان برگشته به ارواح مضل و شیاطین اصغا خواهند نمود" (1 تیموتاووس 4 : 1). روزهای آخر بعنوان "زمان خطرناک" توضیح داده شده، چون بطور روز افزون انسانها شخصیت شریر بخود می گیرند و با حقیقت مقاومت می کنند (2 تیموتاووس 3 : 1-9، 2 تسالونیکیان 2 : 3).
علائم دیگر بازسازی هیکل (معبد) یهودیان در اورشلیم، ضدیت روزافزون بر علیه اسرائیل، و پیشرفت بطرف حکومت جهانی است. علامت خیلی واضح زمانهای آخر جمع شدن قوم اسرائیل بعنوان یک ملت است. در سال ، 1948 ، اسرائیل برای اولین بار بعد از سال 70 میلادی بعنوان یک کشور مستقل شناخته شد. خدا به ابراهیم وعده داد که نسل او کنعان را به "ملکیت ابدی" خواهد داشت (پیدایش 17 : 8)، و حزقیال قیام جسمانی و روحانی اسرائیل را نبوت کرد (حزقیال 37). اینکه اسرائیل در سرزمین خودش بعنوان یک ملت شناخته شود در نور نبوتهای زمانهای آخر مهم است، چون در زمانهای آخر اسرائیل نقش برجسته ای دارد (دانیال 10: 14، 11: 41، و مکاشفه 11 : 8).
با این علائم در فکرمان، می توانیم در مورد انتظارمان از زمانهای آخر حکمت و تشخیص بیشتری داشته باشیم. ما نباید هر واقعة انفرادی را بعنوان علامت زمانهای آخر تلقی کنیم. خدا به ما اطلاعات کافی داده است تا آماده باشیم و این آنچیزیست که خدا ما را به آن خوانده.
علائم زمانهای آخر چیست؟
سوال: ربوده شدن کلیسا یعنی چه؟
جواب: کلمة "ربوده شدن" در کتاب مقدس نیست. اما مفهوم آن بطور واضح در کلام خدا آمده است. ربوده شدن کلیسا واقعه ایست که در آن خدا همة ایمانداران را از روی زمین بر می دارد تا راهی باز کند که داوری عادلانة خود را در زمان مصیبت عظیم بر زمین بیاورد. ربوده شدن اساسا در 1 تسالونیکیان 4: 13-18 و 1 قرنتیان 15 : 50-54 آمده است. خدا همة ایماندارانی را که مرده اند، بر می خیزاند، به آنها بدن پر جلال می دهد، و آنها را از روی زمین بر می دارد، و همراه آنها ایماندارانی را که در آن زمان هنوز زنده اند بدن متبدل و پر جلال می بخشد و بالا می برد. "زیرا خود خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسیح اول خواهند برخاست. آنگاه ما که زنده و باقی باشیم با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود." (1تسالونیکیان 4 : 16-17).
ربوده شدن در طرفه العینی انجام می شود، و ما بدن پر جلال را در آن زمان دریافت می کنیم." همانا به شما سری می گویم که همه نخواهیم خوابید لیکن همه متبدل خواهیم شد. در لحظه ای در طرفه العینی بمجرد نواختن صور اخیر زیرا کرنا صدا خواهد داد و مردگان بیفساد خواهند بر خواست و ما متبدل خواهیم شد" (1 قرنتیان 15 : 51-52). ربوده شدن واقعه ای پر جلال است که همة ما باید به انتظار آن باشیم. بالاخره از گناه آزاد خواهیم بود و در حضور خداوند تا ابد بسر خواهیم برد. بحث های زیادی پیرامون معنی و وسعت ربوده شدن است. اما این هدف خدا نیست، بلکه در رابطه با ربوده شدن، خدا می خواهد که ما همدیگر را با یاد آوری این واقعه تشویق کنیم (1 تسالونیکیان 4 : 18).
ربوده شدن کلیسا یعنی چه؟
سوال: مصیبت عظیم یعنی چه؟ از کجا می دانیم که مصیبت عظیم هفت سال طول خواهد کشید؟
جواب: دوران مصیبت عظیم هفت سالی از آینده است که خدا تنبیه قوم اسرائیل را به اتمام می رساند و داوری نهایی دنیای بی ایمان را به انجام می رساند. کلیسا از کسانی تشکیل شده است که به عیسی مسیح و عمل او ایمان آورده اند که او آنها را از تنبیه گناه نجات داده است و آنها در این دوران مصیبت عظیم بر روی زمین نخواهند بود. کلیسا قبل از این دوران ربوده می شود (1 تسالونیکیان 4 :13-18، 1 قرنتیان 15 : 51-53). کلیسا از غضب آیندة خدا نجات می یابد (1 تسالونیکیان 5 : 9). در تمام کتاب مقدس، دوران مصیبت عظیم به اسمهای مختلف نام برده شده است مثل روز خداوند (اشعیا 2 : 12، 13: 6-9، یوئیل 1: 15و 2: 1-31و 3: 14، 1 تسالونیکیان 5 : 2) ، زمان تنگی (تثنیه 4 : 30، صفنیا 1: 1)، مصیبت عظیم، که اشاره به نیمة دوم هفت سال است (متی 24 : 21)، روز غضب (دانیال 12: 1، صفنیا 1: 15)، زمان تنگی یعقوب (ارمیا 30: 7).
لازم است دانیال 9: 24-27 را درک کنیم تا منظور و زمان مصیبت عظیم بفهمیم. در این قسمت از هفتاد هفتة بر علیه "قومت" صحبت می کند. قوم دانیال یهودیان بودند، یعنی قوم اسرائیل، و دانیال 9: 24 از زمانی صحبت می کند که خدا برای "خاتمه دادن به طغیان، خاتمه دادن به گناه، پرداخت جریمة گناه، بیرون آوردن عدالت ابدی، مهر کردن رویاها و نبوت ها، و مسح کردن مقدس ترین" بخشیده است. خدا اعلام می کند که "هفتاد هفته" انجام همة اینهاست. این هفتاد هفتة سالها و یا 490 سال است (بعضی از ترجمه ها به آن بعنوان هفتاد هفتة سالها اشاره می کند.) این با قسمت دیگری از دانیال تایید می شود. در آیة 25 و 26، دانیال می گوید که مسیح بعد از "هفت هفته و شصت و دو هفته" منقطع می شود (جمعا 69)، که شروع آن در زمان فرمان بازسازی اورشلیم می باشد. بعبارت دیگر، 69 هفتة سالها (483 سال) بعد از فرمان بازسازی اورشلیم، مسیح منقطع می شود. تاریخ نویسان مسیحی تایید می کنند که 483 سال از زمان فرمان بازسازی اورشلیم گذشته بود که مسیح مصلوب شد. بیشتر مفسرین مسیحی علی رغم دیدشان نسبت به وقایع آینده، همین درک را از هفتاد هفتة دانیال دارند.
با گذشت 483 سال از بازسازی اورشلیم تا منقطع شدن مسیح، از نظر دانیال 9: 24 یک هفته باقی می ماند برای "خاتمه دادن به طغیان، خاتمه دادن به گناه، پرداخت جریمة گناه، بیرون آوردن عدالت ابدی، مهر کردن رویاها و نبوت ها، و مسح کردن مقدس ترین" این هفت سال نهایی مصیبت عظیم خوانده می شود- این زمانیست که خدا داوری قوم اسرائیل را برای گناهانش به اتمام می رساند.
دانیال 9: 27 به ما چند نکته دربارة هفت سال مصیبت عظیم می دهد: "او با اشخاص بسیار در "یک هفته" عهد را استوار خواهد ساخت. و در نصف آن هفته قربانی و هدیه را موقوف خواهد کرد. و بر کنگرة رجاسات خراب کنندة خواهد آمد و الی النهایه آنچه مقدر است بر خراب کننده ریخته خواهد شد." کسی که در این آیه از او صحبت می کند همان است که عیسی مسیح او را "مکروه ویرانی" می خواند (متی 24: 15) و در مکاشفه 13 "وحش" خوانده می شود. دانیال 9: 27 می گوید که وحش برای هفت سال عهد می بندد، اما در میان این هفته (سه و نیم سال از مصیبت عظیم گذشته)، عهد را می شکند و قربانی کردن را قدغن می کند. مکاشفه 13 توضیح می دهد که وحش صورتی از خود را در هیکل می گذارد و
از مردم دنیا می خواهد که آنرا پرستش کنند. مکاشفه 13: 5 می گوید که این برای 42 ماه ادامه خواهد داشت، یعنی سه سال و نیم. از آنجاییکه دانیال 9: 27 می گوید این در وسط هفته انجام می شود، و مکاشفه 13 :5 می گوید که وحش این را برای 42 ماه انجام می دهد، ساده است که ببینیم جمعا 82 ماه یا هفت سال می شود. همچنین دانیال 7: 25 را ببینید، جایی که "زمانی" و "دو زمان" و "نصف زمان" (زمانی=1 سال، دو زمان =2 سال، نصف زمان= ½ سال، جمعا سه سال و نیم) باز به مصیبت عظیم اشاره می کند، یعنی نیمة دوم هفت سال مصیبت عظیم وقتیکه وحش در قدرت خواهد بود.
برای مطالعات بعدی دربارة مصیبت عظیم به مکاشفه 11: 2-3 رجوع کنید که از 1260 روز و 42 ماه صحبت می کند و دانیال 12: 11-12، که از 1290 روز و 1335 روز حرف می زند. این روزها اشاراتی به وسط مصیبت عظیم هستند. این روزهای اضافی در دانیال 12 ممکن است شامل زمان داوری ملتها در آخر (متی 25: 31-46) و زمان پایه ریزی سلطنت هزارسالة مسیح (مکاشفه 20 : 4-6) هم باشد.
مصیبت عظیم یعنی چه؟ از کجا می دانیم که مصیبت عظیم هفت سال طول خواهد کشید؟
سوال: در رابطه با مصیبت عظیم، ربوده شدن در چه زمانی اتفاق می افتد؟
جواب: در رابطه با مصیبت عظیم، زمان ربوده شدن یکی از بحث برانگیزترین مطالب در کلیساهای امروزه است. سه دید اولیه نسبت به این موضوع عبارتند از قبل از مصیبت عظیم (یعنی ربوده شدن قبل از مصیبت عظیم اتفاق می افتد)، وسط مصیبت عظیم (ربوده شدن نزدیک به وسط مصیبت عظیم انجام می شود)، و بعد از مصیبت عظیم (ربوده شدن در آخر مصیبت عظیم اتفاق می افتد). چهارمین دید، که معروف به قبل از غضب است، نزدیک به دید وسط مصیبت عظیم است.
اول از همه مهم است که منظور از ربوده شدن را درک کنیم. بر اساس دانیال 9: 27، "هفتة" هفتادم (هفت سال) هست که هنوز قرار است بیاید. تمام نبوت دانیال از هفتاد هفته (دانیال 9 : 20-27) از قوم اسرائیل صحبت میکند. یک دورة زمانی وجود دارد که خدا در آن دوره تمرکزش را بطور مخصوص روی اسرائیل می گذارد. هفتة هفتادم، مصیبت عظیم، هم باید زمانی باشد که خدا بطور مخصوص با قوم اسرائیل کار می کند. در حالیکه معنی آن الزاما این نیست که کلیسا نمی تواند وجود داشته باشد، اما این سوال پیش می آید که چرا کلیسا باید در آن مدت بر روی زمین باشد.
قسمتی از کتاب مقدس که اساسا در مورد ربوده شدن صحبت می کند، 1 تسالونیکیان 4 : 13-18 است. می گوید همة ایمانداران که زنده اند، همراه همة ایماندارانی که مرده اند، خداوند عیسی مسیح را در هوا ملاقات کرده، تا ابد با او خواهند بود. ربوده شدن یعنی خدا قومش را از روی زمین بر می دارد. چند آیه بعد، در 1 تسالونیکیان 5 : 9، پولس رسول می گوید، زیرا خدا ما را تعیین نکرد برای غضب بلکه بجهه تحصیل نجات بوسیلة خداوند ما عیسی مسیح." کتاب مکاشفه، که در وحلة اول در مورد مصیبت عظیم صحبت می کند، پیغام نبوتیست که چطور خدا در زمان مصیبت عظیم خشمش را بر زمین می ریزد. این با کار خدا جور در نمی آید که به ایمانداران قول بدهد که غضب را نخواهند دید و آنوقت آنها را بر زمین ترک کند تا در زمان مصیبت عظیم زجر بکشند. این حقیقت که خدا کمی بعد از وعده به برداشتن قومش از روی زمین وعده می دهد مسیحیان را از غضب برهاند، این دو واقعه را بهم مربوط بنظر می آورد.
قسمت مهم دیگری که دربارة زمان ربوده شدن است در مکاشفه 3 : 10 یافت می شود، که در آن مسیح محفوظ ماندن ایمانداران را از "ساعت امتحان" که بر زمین واقع می شود وعده می دهد. معنی این ممکن است دو چیز باشد. یا مسیح ایمانداران را در وسط سختیها حفظ می کند، یا ایمانداران را از آن بیرون می آورد. هر دو معنی برای ترجمة لغت یونانی آن می توانند درست باشند. بهر حال، مهم است که بدانیم به ایمانداران وعده داده شده است که از چه چیز حفظ شوند. این فقط امتحان نیست، بلکه "ساعت امتحان" است. مسیح وعده می دهد که ایمانداران را از دوران امتحاناتی که به مصیبت عظیم خوانده می شود، حفظ کند. مقصود از مصیبت عظیم، مقصود از ربوده شدن، معنی 1 تسالونیکیان 5 : 9 ، و تفسیر مکاشفه 3 : 10 همه از ربوده شدن قبل از مصیبت عظیم حمایت می کنند. اگر کتاب مقدس بطور متداوم و عینا تفسیر شود، کتاب مقدسی ترین تفسیر، ربوده شدن قبل از مصیبت عظیم است.
در رابطه با مصیبت عظیم، ربوده شدن در چه زمانی اتفاق می افتد؟
سوال: بازگشت ثانوی عیسی مسیح یعنی چه؟
جواب: بازگشت ثانوی عیسی مسیح امید ایمانداران است که خدا همه چیز را تحت کنترل دارد، و به وعده ها و نبوت های که در کلامش است وفادار می باشد. در ظهور اولیة او، عیسی مسیح مثل یک نوزاد در آخوری در بیت لحم به زمین آمد، درست همانطور که نبوت شده بود. عیسی خیلی از نبوتهای راجع به مسیح را در زمان تولد، زندگی، خدمت، و مرگ و قیامش کامل کرد. بهر حال، نبوتهایی دربارة مسیح هست که باید به انجام برسند. در ظهور ثانوی مسیح این نبوتها تکمیل خواهند شد. در این ظهور اولیه، عیسی خادم سختی کشیده بود. در ظهور ثانویه، عیسی پادشاه فاتح خواهد بود. در ظهور اولیه، عیسی در خاکی ترین شرایط به زمین آمد. در ظهور ثانوی، عیسی با ارتشی از بهشت در رکا بش خواهد آمد.
انبیای عهد عتیق بین این دو ظهور خط مشخصی را نکشیدند. این در اشعیا دیده می شود 7: 14 و 9: 6-7 و زکریا 14: 4. در نتیجة اینکه بنظر می آید نبوتها از دو نفر صحبت می کند، خیلی از مفسران یهودی باور دارند که نبوتها دربارة مسیح زجر کشیده و مسیح فاتح هستند. چیزی که آنها اشتباه می کنند این است که فقط یک مسیح وجود دارد و این مسیح همة نبوتها را تکمیل خواهد کرد. عیسی نقش خادم زجر کشیده را در ظهور اولیه اش بکمال رسانید (اشعیا باب 53). و عیسی نقش رهانندة اسرائیل و پادشاه را در آمدن ثانویش به اتمام می رساند. زکریا 12 : 10 و مکاشفه 1 : 7، آمدن ثانوی او را توضیح می دهند در حالیکه به عقب می نگرند، یعنی زمانی که عیسی مصلوب شده بود. و اسرائیل، و تمام دنیا، برای اینکه مسیح را درظهور اولیه اش قبول نکردند سوگواری خواهند کرد.
بعد از اینکه عیسی به آسمان صعود کرد، فرشتگان به شاگردان گفتند، "گفتند ای مردان جلیلی چرا ایستاده بسوی آسمان نگرانید؟ همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد باز خواهد آمد." (اعمال 1: 11). زکریا 14: 4 محل بازگشت ثانوی او را کوه زیتون اعلام می کند. متی 24: 30 می گوید، "آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آنوقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم می آید." تیطس 2 :13 بازگشت ثانوی را "تجلی جلال" می خواند.
از بازگشت ثانویه با جزئیات مفصل در مکاشفه 19: 11-16 صحبت شده است. "و دیدم آسمانرا گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و حق نام دارد و بعدل داوری و جنگ می نماید. و چشمانش چون شعلة آتش و بر سرش افسرهای بسیار و اسمی مرقوم دارد که جز خودش هیچکس آنرا نمی داند. و جامة خون آلود در بر دارد و نام او را کلمة خدا می خوانند. و لشگر هائیکه در آسمانند بر اسبهای سفید و بکتان سفید و پاک ملبس از عقب او می آمدند. و از دهانش شمشیری تیز بیرون می آید تا به آن امتها را بزند و آنها را بعصای آهنین حکمرانی خواهد نمود و او چرخشت خمر غضب و خشم خدای قادر مطلق را زیر پای خود می افشرد. و بر لباس و ران او نامی مرقوم است یعنی پادشاه پادشاهان و رب الارباب."
بازگشت ثانوی عیسی مسیح یعنی چه؟
سوال: سلطنت هزارساله چیست، و آیا باید آنرا همان هزار سال برداشت کرد؟
جواب: سلطنت هزار ساله عنوانی است برای هزار سال سلطنت عیسی مسیح بر روی زمین. بعضی هزار سال را سمبلیک حساب می کنند. بعضی می گویند هزار سال یعنی "زمان دراز" و نه حقیقتا هزار سال سلطنت عیسی مسیح بر روی زمین. اما اگر خدا می خواست بگوید "زمان دراز"، اینرا براحتی می گفت بدون اینکه مرتب مدت زمان دقیقی را بیان کند.
کتاب مقدس به ما می گوید که وقتی عیسی مسیح به زمین برگردد، سلطنتش را بعنوان یک پادشاه در اورشلیم برقرار می کند، و بر تخت داوود می نشیند (لوقا 1:32-33). عهدهای بدون شرط او این را ایجاب می کنند که عیسی مسیح در جسم و عینا برگردد و پادشاهیش را برقرار کند. عهد ابراهیمی به قوم اسرائیل وعدة یک سرزمین، یک نسل، یک حاکم و یک برکت روحانی را داد (پیدایش 12: 1-3). عهد فلسطینی به اسرائیل وعدة بازسازی و مالکیت سرزمین را داد (تثنیه 30: 1-10). عهد داوودی به قوم اسرائیل وعدة بخششی را داد که قوم بتوانند مبارک باشند (ارمیا 31: 31-34).
در بازگشت ثانوی، این عهد ها تکمیل می شوند و اسرائیل بعنوان یک ملت جمع شده (متی 24 : 31)، بسوی خدا بازگشت می کند (زکریا 12 : 10-14)، و بازسازی شده تحت حکومت مسیح یعنی عیسی مسیح قرار می گیرد. کتاب مقدس از شرایطی در سلطنت هزار ساله صحبت می کند که از نظر جسمانی و روحانی محیطی بی عیب و کامل است. زمانی خواهد بود پر از صلح (میکا 4: 2-4، اشعیا 32: 17-18)، شادی (اشعیا 61: 7 و 10)، راحتی (اشعیا 40 : 1-2)، و فقر و بیماری نیست (عآموس 9: 13-15 ، یوئیل 2: 28-29). کتاب مقدس همچنین می گوید که فقط ایمانداران به سلطنت هزار ساله وارد می شوند. به همین دلیل، زمانی خواهد بود پر از عدالت کامل (متی 25: 37، مزمور 24: 3-4)، اطاعت (ارمیا 31: 33)، قدوسیت (اشعیا 35: 8)، راستی (اشعیا 65: 16)، و پری روح القدس (یوئیل 2: 28-29). مسیح بعنوان پادشاه حکومت می کند (اشعیا 9: 3-7، 11 : 1-10)، و تخت و خیمة داوود را استوار می سازد (ارمیا 33: 15-21 ، عاموس 9: 11). سروران و نجبا حکومت خواهند کرد (اشعیا 32: 1، متی 19: 28)، و اورشلیم مرکز سیاسی دنیا خواهد بود (زکریا 8: 3).
مکاشفه 20: 2-7 دورة زمانی مشخص سلطنت هزار ساله را بیان می کند. حتی بدون این آیات، نکات بیشماری به سلطنت مسیح بر روی زمین اشاره می کنند. انجام بسیاری از عهد ها و وعده های خداوند بر روی سلطنت عینی او در آینده و در جسم است. دلیل محکمی برای رد تفسیر عینی سلطنت هزار ساله و مدت آن وجود ندارد.
سلطنت هزارساله چیست، و آیا باید آنرا همان هزار سال برداشت کرد؟